Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-03@05:04:55 GMT

تب تند جامعه‌ سنتی و عرق سرد شعارزدگی

تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۵۵۴۷۲

تب تند جامعه‌ سنتی و عرق سرد شعارزدگی

«عرق سرد» دومین فیلم سهیل بیرقی در فضایی کاملاً متفاوت از نخستین فیلمش «من» ساخته‌شده است. این فیلم اگرچه در خلق درام و قصه‌گویی از فیلم قبلی فیلم‌ساز به‌مراتب بهتر و گامی رو به جلویی محسوب می‌شود اما در شخصیت‌پردازی چندان موفق نبوده است.ولی به دلیلی جسارتش در طرح موضوع و به چالش کشیدن قانونی یک‌جانبه که هیچ استثنایی را قابل نیست قابل‌تأمل است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  

فیلم با الهام گرفتن از قصه‌ای واقعی ساخته‌شده و به نظر می‌رسید تا با وام‌گیری از چالش‌ها و اوج و فرودهای داستان اصلی می‌تواند از این بزنگاه مهم عبور کند اما با اغراق بیش‌ازحد و سو استفاده از احساسات مخاطب در خلق شخصیت‌های  و داستان ناکام می‌ماند.  فیلم‌ساز با درشت‌نمایی برای اعاده حقوق زنان در جامه به سراغ داستان زندگی «نیلوفر اردلان»، کاپیتان فوتسال بانوان می‌رود. شخصیتی که به دلیل عدم رضایت همسرش «مهدی توتونچی» از حضور در مسابقات قهرمانی آسیا بازمانده است. این داستان واقعی اما بر پرده سینما بسیار غیرواقعی، بی‌منطق و غیرعقلانی  نمود پیدا می‌کند. چراکه جزئیات عمداً یا سهواً از پیش چشمان فیلم‌ساز و فیلم‌نامه‌نویس دورمانده است.  فیلم‌ساز بدون  بیان علل مخالفت همسر در فیلمی احساسی از او شخصیت منفی کلاسیک ساختند که مانع پیشرفت و موفقیت همسرش شده چراکه  او به نظر بیماری ذهنی و روانی است که حکم طلاق را نیز پاره می‌کند.

 نویسنده و کارگردان این موضوع را محملی برای ساخت فیلمی در مظلومیت زنان جامعه و ظلم سنتی و عرفی مردان علیه زنان قرار داده است، ازاین‌رو همه داستان نیلوفر اردلان را به نمایش درنمی‌آورد؛ زیرا در این میان موارد ازجمله دلایل و علل منطقی درخواست شوهر ازقلم‌افتاده است.

موضوع مظلومیت زنان در جامعه سنتی ایرانی امری انکارناپذیر است اما زمانی که فیلم‌ساز به سراغ داستان واقعی از مشکلات «نیلوفر اردلان و مهدی توتونچی» می‌رود باید به داستان اصلی پابند و به‌تمامی آن را روایت کند. البته در برخی جزئیات و تعدادی از دیالوگ‌ها این اصل  را رعایت کرده است. به‌عنوان‌مثال دیالوگ  شخصیت اصلی  قصه «افروز اردستانی» درباره احقاق حقوق زنان که عیناً گلایه نیلوفر اردلان  در یک مصاحبه مطبوعاتی است  اینکه «مقامات چرا راهی برای احقاق حق بانوان پیدا نکرده‌اند تا مانند «سرباز قهرمان» موردحمایت دولت قرار گیرند و  بتوانند از حقوق قانونی برخوردار باشند.» اما این‌ها همگی پوسته ظاهری ماجرا است و تنها اشاره به آن جنبه‌ای شعاری پیداکرده است در حقیقت فیلم‌ساز  با معرفی جایگاه اجتماعی مرد قصه و خصوصیات رفتاری و اخلاقی و عدم ثبات رأی، او  را به قشر خاصی از طبقه اجتماعی و مردان نسبت می‌دهد و قصد دارد بگوید این گروه از افراد که همسر افروز (یاسر شاه‌حسینی) آن‌ها را  نمایندگی می‌کند. به دلیلی نگاه مردسالارانه‌شان با آینده حرفه‌ای زنان به‌طورکلی و به شکل خاص زنان ورزشکار بازی می‌کنند.

نکته برجسته دیگری که در جای‌جای فیلم بر آن تأکید می‌شود تظاهر و تزویر است که مبتلابه، جامعه در سطوح مختلف آن شده است. اولین المان از ریاکاری، تغییر کلام و رفتار شخصیت یاسر در مقابل و پشت دوربین تلویزیون است. این سکانس به مخاطب می‌گوید نباید بازیچه احساسات شخصیت مرد اول (یاسر شاه‌حسینی)  قصه قرار گیرد؛ زیرا این شخصیت از وجاهت و مقبولیت چهره و جایگاه اجتماعی‌اش به‌عنوان مجری تلویزیون برای محدود کردن همسرش استفاده می‌کند. همچنین مهرانه نوری (سرپرست تیم ملی) با تظاهر سعی  در اخراج افروز از تیم ملی دارد. نویسنده علت مخالفت مرد را بسیار سردستی مطرح و او را به‌عنوان بیماری روانی که حرفش با عملش یکی نیست معرفی می‌کند. درحالی‌که در داستان اصلی «مهدی توتونچی» عامل اصلی مخالفتش را عدم حضور همسر در نخستین روزهای به مدرسه رفتن فرزندشان عنوان می‌کند. به نظر می‌رسد باید این علت بهتر و بیشتر موشکافی می‌شد. در چنین حالتی مخاطب به بهترین شکل تصمیم می‌گرفت که چگونه نسبت به وقایع قصه واکنش نشان دهد. از سوی دیگر در داستان واقعی پس از دو ماه مشکل عدم خروج «نیلوفر اردلان» حل می‌شود اما فیلم «عرق سرد» به اصل داستان متعهد نیست. کارگردان  برای رسیدن به هدف خود که در تیتراژ پایانی  فیلم، یعنی احقاق حقوق زنانی که  به دلیل مخالفت شوهرانشان هرگز نتوانستند زندگی حرفه‌ای ورزشی خود را ادامه دهند نائل می‌آید. اگرچه هدف نویسنده و کارگردان بسیار محترم است اما اگر برای بیان قصه خودش داستان واقعی را دست‌آویز قرار نمی‌داد و یا  قصه‌ای را از شخصیتی حقیقی که ما به ازای خارجی دارد وام نمی‌گرفت  و یا می‌کوشید تا تغییراتی در  خصوصیات شخصیتی، رشته ورزشی و... ایجاد کند موفق‌تر بود؛ زیرا مخاطب به استناد داده‌هایی که فیلم از «افروز» به او  می‌دهد داستان زندگی «نیلوفر اردلان» را به یاد می‌آورد و قصه فیلم را با آن واقعه می‌سنجد. در چنینی حالتی مخاطب یا داستانی که کارگردان به او داده را نمی‌پذیرد و یا در صورت باور آن ذهنش از داستان واقعی منحرف می‌شود.

 درست است که  لازمه دراماتیک شدن موضوعی  واقعی، اغراق است؛ اما این اغراق نباید آن‌قدر درشت‌نمایی شود که غیرقابل‌باور شود. اینکه  یاسر همسرش را از خانه و سرپناهش بیرون می‌کند تا او تمام زندگی‌اش را  در ماشینش جابجا کند بازی با احساسات مخاطب است زیرا ظلم شوهر باعث می‌شود تا افروز بی‌پناه در خیابان‌ها رها شود. حتی با اصرار همسر، افروز از تیم ملی هم  اخراج می‌شود تا تنها محل امن برای زندگی‌اش (کمپ) را نیز از دست بدهد. این‌ها مواردی است که تنها برای درشت‌نمایی فیلم  و دراماتیزه  کردن بکار نرفته بلکه قصد دارد دلسوزی مخاطب و حس تنفر از مرد قصه را تقویت کند، اما باورپذیر نیست.

این فیلم زنان را نیز خطاب قرار می‌دهد که در موارد بیشتر از مردان به یکدیگر و هم‌جنسان خود ظلم می‌کنند. شخصیت مهرانه نوری (سرپرست تیم) در اخراج  و ظلم به «افروز» از «یاسر شاه‌حسینی» پیشی می‌گیرد. دیالوگ او با «مسی عطایی» دوست افروز هم در نوع خود جالب است. او معتقد است، «دوستی هیچ زنی تا ابد پایدار نیست» این تفکر از نگاهی زنانه بیرون می‌آید. نتیجه آن تلاش مهرانه نوری با چاشنی نوعی عقده‌گشایی‌هایی است  که به اخراج و حذف افروز از تیم ملی منجر می‌شود.

دلسوزی‌های  «پانته‌آ آل داوود» وکیل افروز نیز رنگ و بویی منفعت طلبانه دارد؛ زیرا او ضمن مصاحبه با «صدای آمریکا» تنها با سوءاستفاده از موقعیت افروز درراه شهرت خود گام برمی‌دارد و با سیاسی کردن موضوع، پرونده را در دادگاه پیچیده‌تر می‌کند و گرهی از مشکلات او باز نمی‌کند.فیلم‌ساز معتقد است، بی‌شک ظلم به زنان در اشکال مختلف در جامعه سنتی و مردسالار دیده می‌شود اما این رویکرد در بسیاری موارد تنها از سوی مردان و تبعیض جنسیتی مردان به زنان نیست بلکه زنان نیز در سرنوشت و ظلم به هم‌جنس خود نقش بسزایی دارند.

 فیلم «عرق سرد» با چاشنی ظلم جامعه سنتی و مذهبی به زنان ساخته‌شده است. کارگردان موضوعی واقعی را  با حذف و تعدیلی بخش‌هایی از آن در فیلم  می‌گنجاند. اثر به لحاظ شخصیت‌پردازی و فیلم‌نامه‌نویسی به اصل داستان وفادار نبوده اما به دلیلی بیان این موضوع  جسارت قابل‌تأملی دارد. اگر فیلم «عرق سرد» موفقیتی هم در گیشه به دست آورد به دلیلی جسارت در پرداخت به چنین سوژه‌ای است.  البته پرداختن به موضوع‌هایی که ما به ازای خارجی دارند و داستان‌های واقعی  با اوج و فرودها و چالش‌های بحث‌برانگیزی در جامعه ایجاد کرده‌اند  می‌تواند دست فیلم‌ساز را در خلق قصه‌ای خوب و شخصیت‌پردازی درست باز گذارد اما بیرقی از این خصیصه ذاتی داستان واقعی در فیلم‌نامه سودی نبرده  چرا آن موارد را نادیده می‌گیرد و درنهایت فیلمی شعاری می‌سازد.

نویسنده: مهدی قنبر

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: سهیل بیرقی عرق سرد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۵۵۴۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی/مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد/ زنان و دختران چگونه قربانی بستر مجازی می‌شوند؟

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که غزه، اسم رمز خیزش جهانی علیه استکبار، احترام همگانی به معلم و توانمند سازی معیشتی معلمان در بیانات رهبر انقلاب، ادامه گزارش‌ها درباره میزان دارایی‌ها و بدهی‌های بابک زنجانی و آخرین تحرکات برای تصمیم درباره انتخاب ریاست مجلس در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:
 

پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی

علی مجتهدزاده طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی نوشت: بعد از بیش از ۱۰ سال به نظر می‌رسد که پرونده پر حاشیه بابک زنجانی به نقطه پایان خود نزدیک می‌شود و دیر یا زود شاهد آزادی وی از زندان هستیم. اما این پرونده با وضعی که داشته و همچنان دارد در طول تاریخ و در ذهن عمومی جامعه هیچگاه بایگانی نخواهد شد. جامعه چطور باید تناسب سیر این پرونده با نقطه پایان خوش آن برای بابک زنجانی را بپذیرد؟ آیا کسی که صد‌ها میلیون دلار از منابع عمومی را برای چند سال در وضعیت معطل و نامعلومی نگه داشته باید محکومیتی کم و بیش در حد برخی فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران و کنشگران داشته باشد؟ بحث اصلی درباره این پرونده و پرونده‌های مشابه دو مورد است. یکی بحث شفافیت پرونده و دیگری قیاس آن پرونده‌های دیگر از حیث عدالت قضایی. اینکه پول‌های مورد بحث پس گرفته شده جای تقدیر دارد، اما این فقط کافی نیست. جامعه تمام جوانب قضیه را می‌بیند و بر اساس آن قضاوت خود را دارد. اولا این پرونده در اوج عدم شفافیت و با حجم وسیعی از ابهامات و سوالات بی‌پاسخ رسیدگی شد و به این نقطه رسید. به‌طور مثال هیچگاه به این سوال که حامیان و پشتیبانان بابک زنجانی در دولت و نهاد‌های رسمی چه کسانی بودند، پاسخ دقیق داده نشد. مگر می‌شود این حجم از فساد اقتصادی بدون ارتباط با سطوح مختلف مدیریت رسمی در دولت و ارگان‌های حاکمیتی رخ دهد؟ آیا صرف توضیحات رسمی و بدون ارایه مستندات توسط برخی مراجع می‌تواند جامعه را در این خصوص قانع کند؟ نکته دوم خود فرآیند رسیدگی بود که کاملا غیرشفاف طی شد. مقامات قضایی در تمام این سال‌ها مواردی مثل لو رفتن مبادی دور زدن تحریم و امثالهم را به عنوان دلیل رسیدگی غیرعلنی پرونده بابک زنجانی اعلام می‌کردند. الان بعد از یازده سال و با تغییرات گسترده در روش‌های دور زدن تحریم آیا وقت آن نرسیده که این پرونده و مجموع اقدامات بابک زنجانی شفاف برای مردم توضیح داده شود؟ 

سوال دیگر این است که اگر ما همچنان به همان روش داریم تحریم را دور می‌زنیم پس چه ضمانتی برای عدم تولید مجدد امثال بابک زنجانی هست؟ 
عدم شفافیت و ابهامات این پرونده طوری بود که در دولت آقای روحانی بار‌ها صدای مقامات خود دولت را در آورد. بار‌ها آقای زنگنه وزیر سابق نفت فریاد زد که افرادی در پی تبرئه کردن و نجات دادن بابک زنجانی هستند. سرنوشت فعلی پرونده با احتساب فرآیند غیرشفافی که همچنان ادامه دارد حتما مهر تاییدی بر سخنان امثال وزیر سابق نفت خواهد بود. 


پیشنهاد جدی این است که اکنون بعد از یازده سال مراجع ذی‌ربط توضیحاتی شفاف و مستند درباره مراحل رسیدگی به این پرونده و مهم‌تر از آن فرآیند فعالیت‌های بابک زنجانی در سال‌های منتهی به آغاز دولت یازدهم بدهند. خصوصا اینکه به احتمال زیاد اطلاعات این پرونده در شرایط فعلی دیگر اطلاعات سوخته محسوب شده و علنی شدن آن ضربه‌ای به امنیت کشور نباشد. هر چند اگر این اطلاعات کاملا سوخته نباشند باز هم این سوال مطرح است که آیا تعمیق بی‌اعتمادی عمومی و ضربه به سرمایه اجتماعی کل نظام بابت این پرونده مشکل امنیتی بزرگ‌تری ایجاد می‌کند یا علنی شدن این اطلاعات؟ مردم بعد از یازده سال حق دارند بدانند در جلسات دادگاه کسی که صد‌ها میلیون دلار از پول بیت‌المال را برای بیش از یک دهه معطل کرده بود، چه گذشته. 


این مساله وقتی بغرنج‌تر می‌شود که پرونده‌هایی از این دست از حیث عدالت قضایی مورد داوری افکار عمومی قرار می‌گیرند. به این معنا که جامعه سرانجام آن‌ها را با سرانجام پرونده‌های دیگری نظیر منتقدان سیاسی یا برخی کنشگران مدنی مقایسه می‌کند. مثلا چطور فعالان محیط زیست با اتهاماتی که هیچ‌گاه شفاف نشد و در شرایطی که وزارت اطلاعات تاکید داشت آن‌ها مجرم نیستند باید ۷ سال در زندان باشند و بابک زنجانی با آن همه منابع مالی عظیمی که معطل کرده بود ۱۲-۱۰ سال؟ چطور یک فرد به خاطر بستن خیابان ودرگیری با یک فرد بسیجی ظرف ۷۵ روز محاکمه و اعدام می‌شود، اما برای امثال بابک زنجانی موضوع متفاوت است؟ این سوال اصلا به معنای دفاع از احکام اعدام نیست، بلکه سوالی است درباره تناسب بین اجرای چنین مجازاتی برای دو جرم مختلف. 
واقعیت این است که عدم شفافیت پرونده‌هایی مانند بابک زنجانی، زمین‌های ازگل، چای دبش و نظایر متعدد آن‌ها در شرایط سختگیری‌های رو به تزاید اجتماعی و قضایی برای مردم عادی، دو‌قطبی و شکاف وسیعی در جامعه پدید می‌آورند که میانه آن تنها با عنصر عدم اعتماد پر شده. بسته شدن پرونده بابک زنجانی با مسیر فعلی اتفاقا به معنای تثبیت باز بودن این پرونده با حجم وسیعی از سوالات و ابهامات در اذهان عمومی است. در چنین وضعی حکمران نباید از پدید آمدن شایعات و داستان‌سرایی‌ها گلایه‌مند باشد، چراکه خود با عدم شفافیت و همین‌طور زیر سوال بردن عدالت قضایی این در را گشوده است.


مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد 


نیما غلامرضایی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد نوشت: تورم بالا سالهاست مهمان اقتصاد کشور است هرچند آنقدر این پدیده ادامه دار بوده که دیگر خود میزبان شده و ذی‌نفعان بسیاری پیدا کرده است. به بیان دیگر تورم چنان در تار و پود اقتصاد تنیده شده که بسیاری از بخش‌های اقتصادی برای سرپا ماندن به آن نیاز پیدا کرده اند. حال با یان وضعیت سوال اینجاست که چطور می‌توان از این بلای مداوم نجات پیدا کرد. بلایی که اقشار متوسط و ضعیف را هر روز با چالش‌های جدیدی روبرو می‌کند.
اولویت‌های کشوری مانند ایران که طی بیش از چهار دهه به تورم‌های دورقمی عادت کرده، ولی هیچ‌گاه دچار ابرتورم هم نشده، با کشوری مثل آمریکا که مردمش تورم پنج‌درصدی را هم تحمل نمی‌کنند یا کشور‌هایی مانند مجارستان و آلمان که ابرتورم‌های بزرگی را تجربه کرده اند و از هرگونه افزایش تورمی هراس دارند، متفاوت است. با وجود عادت جمعی به تورم‌های دورقمی (حدود ۲۰ تا ۳۰درصد) تورم‌های سال‌های اخیر در کانالی بالاتر از کانال ۲۰ تا ۳۰‌درصد بوده‌اند که سبب شده هم مردم و هم سیاستگذار یک‌صدا به دنبال کاهش تورم و ورود آن به کانال بلندمدت خود باشند.
لازم به ذکر است که مبارزه با تورم، پروسه‌ای زمان‌بر است و نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، صبر و پایداری در اجرای سیاست‌ها می‌باشد. همچنین با توجه به شرایط اقتصادی و سیاست‌های کلان، رویکرد‌های مختلف می‌توانند تاثیرات متفاوتی داشته باشند، اما چند پارامتر برای عبور از تورم وجود دارد که می‌توان به آن اشاره کرد:
نخست کنترل نقدینگی است که بانک مرکزی می‌تواند با استفاده از ابزار‌های سیاست پولی، نظیر نرخ بهره و الزامات ذخیره بانکی، نقدینگی را کنترل کند تا افزایش بی‌رویه پول در گردش و تورم حاصل از آن را محدود کند همچنین اجرای یک نظام مالیاتی کارآمد که به شفاف‌سازی منابع درآمدی دولت کمک کند و گریز مالیاتی را کاهش دهد، می‌تواند عواید دولت را افزایش و وابستگی به چاپ پول برای تامین کسری بودجه را کمتر کند.
باید توجه داشت که بازنگری در سیاست‌های تعیین قیمت‌های دستوری و به‌کارگیری مکانیسم بازار برای تعیین قیمت‌ها می‌تواند به کاهش فشار تورمی کمک کند.
انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران، به‌ویژه در سیستم بانکی و بنگاه‌های دولتی که با مشکلات اداری و عملکردی روبرو هستند، می‌تواند کارایی اقتصادی و رشد پایدار را تقویت کند.
اما نکته مهمی که نباید آن را نادیده گرفت کاهش تنش‌ها و بهبود روابط بین‌المللی است که می‌تواند به جذب سرمایه‌گذاری خارجی، دستیابی به فن‌آوری‌های نوین و باز شدن بازار‌های صادراتی کمک کند. موضوعی که گاه به اشتباه در خصوص آن مطرح می‌شود و آن را عاملی کم اثر می‌دانند. درنهایت اینکه کاهش تورم نیازمند اصلاحاتی همه جانبه مبتنی بر علم اقتصاد است که باید به آن توجه شود.

زنان و دختران چگونه قربانی بستر مجازی می‌شوند؟


حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: اخاذی و سوءاستفاده جنسی از زنان و دختران در جریان روابط مجازی یکی از معضلاتی است که به زعم اطلاع‌رسانی در این‌باره، شاهد شکل‌گیری پرونده‌هایی مشابه هستیم. به نظر می‌رسد به دلیل فراوانی آسیب‌هایی که در حوزه وجود دارد باید بیش از «اطلاع‌رسانی» روی موضوع «آگاهی‌بخشی» تأکید شود. اطلاع‌رسانی موجود صرفاً انتشار خبر و توصیه‌های پلیسی را که بیشتر به نصیحت شباهت دارد، شامل می‌شود، با این حال بهتر است بنا را بر این بگذاریم همین اطلاع‌رسانی موفق شده‌باشد، منجر به پیشگیری از وقوع آسیب‌های بیشتری شود. عمده آسیب‌هایی که در بستر مجازی شیوع دارد هم از عدم «آگاهی» کاربران ناشی می‌شود. وقتی آسیبی در جامعه شیوع پیدا می‌کند، ساختار‌های فرهنگی برای عبور از آن آسیب باید فعال شوند و بعد از اینکه خودشان آگاهی لازم را کسب کردند، آن را به جامعه هدف منتقل کنند؛ اتفاقی که در جامعه ما محلی از اعراب ندارد. مثلاً وقتی زنان و دختران، جامعه هدف باشند، صدا و سیما، رسانه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و مساجد می‌توانند به عنوان کانون‌هایی برای آگاهی‌بخشی مورد توجه باشند و آگاهی‌بخشی به نحوی صورت گیرد که فرد در مواجهه با رویداد مورد‌نظر بتواند از خود مراقبت کند. در این بین صدا و سیما به دلیل فراگیری که دارد بیش از دیگر رسانه‌ها باید که ایفای نقش کند، اما این رسانه ترجیحش این بوده و هست که به جای توجه به این موضوعات، تبلیغات چیپس و پفک را پخش کند و حساب مالی‌اش را پروارتر کند. 
افرادی که در بستر مجازی در جست‌وجوی زنان و دختران هستند، صرفاً دو هدف را به صورت جداگانه یا همزمان دنبال می‌کنند. عمده آن‌ها در اینستاگرام فعال هستند. قابلیت‌های منحصر به فرد این شبکه اجتماعی با اقبال گسترده کاربران مواجه است. این دسته از مجرمان به خوبی مطالبات سوژه‌هایشان را می‌شناسند و براساس همان نیاز‌ها اهدف خود را دنبال می‌کنند. به عنوان مثال چند روز قبل خبری منتشر کردیم که در جریان آن مردی شیاد صفحه‌ای به نام «مادرانه» در اینستاگرام ایجاد کرده‌بود. او مدعی شده‌بود مدیر یک خیریه و صفحه را برای خانواده‌های سوگوار راه‌اندازی کرده‌است و برای شادی روح اموات نذورات جمع‌آوری می‌کند. او با انتشار عکس و فیلم‌هایی از بهشت‌زهرا احساسات دنبال‌کنندگان را برمی‌انگیخت. سوژه‌های مورد نظرش هم زنان میانسال یا سالخورده بودند که تحت‌تأثیر قرار می‌گرفتند و به شماره کارت او پول واریز می‌کردند. متهم به دریافت این مقدار پول هم قانع نبود و در مرحله بعد مدعی می‌شد خیریه قصد قدردانی از آن‌ها را دارد و به این بهانه با آن‌ها قرار می‌گذاشت و بعد از بیهوش‌کردنشان به آن‌ها تعرض و از آن‌ها فیلم سیاه می‌گرفت. پس از آن هم با تهدید به انتشار فیلم، سریال اخاذی‌های کلان را کلید می‌زد. 
صفحات دیگری هم که برای تعرض به اموال و حیثیت زنان و دختران دایر می‌شود فقط عناوین‌شان تفاوت دارد، اما اهدافشان یکی است. یک نفر با ماسک وکیل دادگستری، دیگری با عنوان مشاور خانواده، یک نفر در پوشش مشاور ازدواج، صفحه‌ای به اسم فال‌گیری و طلسم‌شکنی و صفحاتی از این دست، هدفی جز همان دو موضوع مورد اشاره را دنبال نمی‌کنند. قربانیان این پرونده‌ها در چت‌های شخصی عکس و فیلم‌خصوصی‌شان را برای فرد مقابل ارسال می‌کنند. فردی که بخواهد مشاوره ازدواج بدهد، بدون دیدن عکس برهنه زنان و دختران هم می‌تواند مشاوره بدهد. مگر زنانی که به دفتر مشاوره مراجعه می‌کنند، اندام‌های خصوصی‌شان را به مشاوران نشان می‌دهند که در فضای مجازی دست به چنین خطایی می‌زنند و حیثیت خود وخانواده‌شان را به خطر می‌اندازند. اساساً هر فردی که خواسته‌ای خلاف شریعت و قانون مطرح کند، به مثابه خطری حقیقی است که اگر نادیده‌شود عواقبی هولناک را به همراه خواهد داشت. به دلیل در خطر قرار گرفتن حیثیت فردی و خانوادگی، بسیاری از قربانیان پرونده‌ها حاضر به طرح شکایت نیستند و چه بسا دست به خودکشی هم زده و جانشان را هم از دست داده‌باشند. اینکه جامعه منتظر باشد پلیس این بستر مجازی را به گونه‌ای کنترل کند که هیچ‌کس جرئت چنین تخلفی نداشته‌باشد، انتظاری بعید است. بستر مجازی از قابلیتی برخوردار است که با مسدود شدن هر صفحه متخلف، امکان برقرار شدن صفحه‌ای تازه در چند ثانیه وجود دارد. 
قانون و شریعت موضوعاتی است که باید از سوی همه محترم شمرده‌شود و ساختار‌های قانونی و اجتماعی هم با سرمایه‌گذاری فرهنگی باید برای تقویت آن تلاش خود را به کار گیرند تا امنیت شهروندان در فضای مجازی و حقیقی تأمین باشد.

دیگر خبرها

  • چرا برخی زنان باردار مُهر می‌خورند؟
  • برگزاری اولین دوره تشکیلاتی «بشری» توسط جامعه اسلامی دانشجویان
  • پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی/مهار تورم دغدغه کهنه اقتصاد/ زنان و دختران چگونه قربانی بستر مجازی می‌شوند؟
  • نیاز آینده جامعه ما نسل جوان پرجسارت و متعهد است
  • به اسم آزادی به کام برهنگی!
  • دشمن چگونه سعی در عرفی‌سازی بی‌حجابی در جامعه‌ دارد؟
  • «نور» طرحی برای تکریم زنان جامعه است
  • داستان روز اول (6+4 نکته درباره جامعه پذیری کارکنان در سازمان)
  • زنان عالِم جایگاه ویژه‌ای در خودسازی و جامعه‌پردازی دارند
  • رشته روانشناسی از شکل سنتی فاصله می‌گیرد/ افزایش تعداد کلینیک‌های درمانی